Skip to content

زنا یا زناشوئی

April 24, 2012

“زنا یا زناشوئی”

 

عدم تعادل جمعیتی:

 عدم تعادل بین جمعیت مردان حاضر به ازدواج و زنان آماده ی ازدواج، ازیک سو نهادهای خانوادگی موجود را به خطر انداخته و از سوی دیگر موانعی را جهت تشکیل خانواده های جدید ایجاد کرده است. از دلایل این عدم تعادل جمعیت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1- جنگ: در جنگها بیشترین تعداد کشته شدگان را مردان تشکیل میدهند؛ که این امر سبب به هم خوردن تعادل جمعیتی زنان و مردان درمناطق جنگ زده میشود.

2- تن فروشی: آمار نشان میدهد که عدم تعادل جمعیت بین زنان و مردان به اضافه ی دلایل اقتصادی سبب افزایش نرخ روسپیگری میشود. نکته ی قابل توجه آنکه تن فروشی نه تنها معلول که علّتِ عدم تعادل در بازار عرضه و تقاضای ازدواج نیز هست. زیرا چنین رابطه ی مخفی و غیر قانونی به برخی مردان کمک میکند نیازهای جنسی خود را به سهولت تأمین کنند، بی آنکه مجبور باشند مسئولیتی را به عهده بگیرند.

3- رواج هم جنس بازی: وجود یک هم جنس باز مرد در جامعه، حداقل شانس ازدواج دو مرد را با زنان از بین میبرد واین فقط یک تخمین حداقل است؛ زیرا تجربه نشان میدهد که پدیده ی هم جنس بازی تعداد مردان آماده ی ازدواج با زنان را معمولاً  بیشتراز دونفرکاهش میدهد. علّت آنست که ازیک سو هم جنس بازی رفته رفته حالت اپیدمیک پیدا میکند و به عادت تقریباً عمومی تبدیل میشود (بی آنکه دلیل آن در همه ی موارد هورمونیک باشد) و ازسوی دیگر یک مرد هم جنس بازمعمولاً با بیش از یک مرد ارتباط جنسی برقرار میکند و به این ترتیب سبب میشود تعداد زیادی از مردان از مجموعه ی قابل ازدواج با زنان خارج شوند.

 

راه حل قرآن:

 وضعیت ایده آل از نظر قرآن عبارتست از: تسکین یافتن عاطفی همسری بر بالین همسرش:

” و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً  لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة…”(30:21)(ویکی از نشانه های خدا اینست که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یابید و بین شما رأفت و مهربانی برقرار کرد…)

 

 درعین حال، برای حل مشکلات ناشی از عدم تعادل جنسی جمعیت و درماندگی های اقتصادی و عاطفی برخی زنان مستأصل، قرآن حکیم چند همسری محدود ومشروط را نیز پیشنهاد کرده است:

“و ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی فانکحواما طاب لکم من النّساء مثنی و ثلث و رباع فان خفتم الاّ تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الاّ تعولوا(4:3)”

(و اگر بیم آن دارید که نتوانید عدالت را درحق یتیمان رعایت کنید پس به نکاح درآورید از زنان دو یا سه یا چهار؛ پس اگر بیم آن دارید که در بین زنان به عدالت رفتار نکنید پس به (نکاح با )یک زن یا به (نکاح با) کنیزی که مالک شده اید، بسنده کنید این (تک همسری) به اینکه از بی عدالتی مصون بمانید نزدیکتر است.)

 

این پیشنهاد صرفاً جنبه ی قبول واقعیّتهای جامعه به جای انکار آنها را دارد. و به منظور آنست که شرایط بهتری را نسبت به وضعیتی بدتر(مانند فروپاشی خانواده ها و تن فروشی) بوجود آورد. انتخاب بد نسبت به بدتر به شکل واقع بینانه ای در آیات متعدّد قرآن به چشم میخورد. به عنوان مثال آیه ی زیر بیانگر آنست که لوطِ پیغمبر در وضعیت استیصال که برخی مردان قوم به خانه اش هجوم آورده بودند، برای جلوگیری از ایشان که قصد حمله ی جنسی به میهمانان مرد جوانش را داشتند، دخترانش را پیشنهاد میکند:

 

 “و جاء اهل المدینة یستبشرون (15:67) قال انّ هؤلاء ضیفی فلا تفضحون(15:68) واتّقوا الله و لا تخزون(15:69) قالوا اولم ننهک عن العالمین (15:70) قال هؤلا ء بناتی ان کنتم فاعلین”(15:71)

 (در آن شب که فرشتگان به صورت جوانانی به خانه ی لوط در آمدند قوم لوط آگاه شده) خوشحال و با نشاط (به خیال کامرانی به خانه لوط) آمدند. (15:67)  لوط به قوم خود گفت: بدرستیکه این جوانان درمنزل من مهمانند پس مرا مفتضح (وشرمسار) مکنید. (15:68) و از خدا بترسید و مرا محزون (خجل) نکنید. (15:69) قوم لوط گفتند: آیا ما تو را از عالمیان نهی نکردیم؟(15:70) (لوط به قوم خود) گفت: بیائید این دخترانم اگر فاعل هستید. (15:71)

 

 عمل زنا یا تن فروشی از جمله قدیمی ترین شغلهائیست که در طول تاریخ همواره زنان مستأصل به آن روی آورده اند. از اینرو قرآن توصیه میکند که درادامه ی روند تکاملی روابط اجتماعی وپیشرفت اخلاقی، “زناشوئی” جانشین “زنا” شود:

 

” و المحصنات من النّساء الاّ ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم و احلّ لکم  ما وراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اجورهنّ فریضة ولا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة انّ الله کان علیماً حکیماً”(4:24((و نکاح زنان محصنه (شوهر دار) نیز بر شما حرام شد مگر آن زنان که (در جنگ)مالک شده اید. برشماست که پیرو کتاب خدا باشید و هر زنی غیر از آنکه ذکر شد حلال است که به مال خود به طریق زناشوئی بگیرید ونه آنکه زنا کنید. پس چنانچه از آنها بهره مند شوید آن اجر معیّن را که مزد آنهاست به آنان بپرازید. و باکی بر شما نیست که بعد از تعیین مهر هم (دوباره) به چیزی باهم تراضی کنید که البتّه خدا حکیم است.)

 

چند نکته از آیه ی فوق:

1- زناشوئی ونه زنا: برای تبدیل زنا ( مسافحین) به زناشوئی( محصنین) لازم است که پیش از شروع رابطه ی جنسی، قرار دادی قانونی، مشخّص و روشن با حضور شاهدین بین زن و مرد بسته شود. از آنجائیکه در اسلام احترام متقابل به قرارداد بسیار مهم است؛ لذا اگر همسر اوّل چنین اجازه ای را به شوهرش نداده باشد وی مجاز به تجدید فراش(چه موقّت و چه دائم) نخواهد بود.

2- اجرتی مشخّص وپرداخت شود: ” فاتوهنّ اجورهنّ “( چنانچه تمتع بردید اجرشان را بدهید.) یعنی قانوناًً باید اجرتی به زن تعلّق گیرد.

3- تجدید قرارداد: ” ولا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة”( دوباره هم اگر خواستید برای بار دیگر قرار داد را تمدید کنید.)

4- پشتوانه ی مالی: منظور از “تبتغوا باموالکم ” آنستکه برای این کار باید پشتوانه ی مالی وجود داشته باشد.

 نکته آنکه چون برخورداری مالی موضوعی نسبی است، زمینه ی سوء استفاده ازآن هم زیاد پیش می آید. مثلاً در عمل مشاهده میشود که درمناطق فقیر نشینِ تحت نظام اسلامی، برخی مردها به خود اجازه میدهند با نصب یک پرده در وسط تک اطاقی که دارند تجدید فراش کنند. لذا جهت جلوگیری از سوء استفاده از قانونی بودن چند همسری لازم است که مراجع قانونی و قانون گذاران استانداردهائی را -مانند شرط حداقلی ازسطح توانائی مالی- دراین رابطه تعیین و به تصویب برسانند.

 متعصّبین مذهبی باید توجّه داشته باشند که آنچه در قرآن مطرح شده صرفاً در حدّ اشاراتی به مشکلات و راه حلهای آنهاست؛ و بقیه ی وظیفه برعهده ی جامعه و قانون گذاران است که با مطالعه و تعقّل تلاش نمایند جزئیات قوانین و پیش شرطهای مربوطه را روشن کرده جلوی سوء استفاده ها ی احتمالی را بگیرند.

 اصولاً هدف از نزول کتب آسمانی آن نبوده که جنبه ی دایرة المعارف علمی یا حلّ المسائلِ حقوقی داشته باشند. یک کتاب آسمانی متعلّق به همه ی مردم درهمه ی اعصار است؛ از اینرو جامعیّت آن درحدّ نشان دادن الگوی صحیح زندگی برای بشریّت وارائه ی سرنخهائی برای حل یا پیشگیری از مشکلات جوامع مختلف است. کما اینکه در قرآن به نکات متنوعی مانند، اقتصادی (مثل تفاوت قائل شدن بین معامله و ربا[1])، بهداشتی (مانند رعایت بهداشت در خوراک[2]) یا اخلاقی اشاره شده است؛ ولی قرآن ادّعائی مبنی بر مطلق کردن این آیات تحت عنوان “قوانین الهی” و ردّ قوانین بشری ندارد. طبق نصّ صریح قرآن پیام وحی نه جانشین بلکه مکمّل تعقّل است:

” وقالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السّعیر”(67:10)( و گویند، اگر ما (پیام وحی را) شنیده بودیم  و یا عقلمان را به کار انداخته بودیم امروز در میان اهل جهنّم نبودیم.)

 

 در جای جای قرآن روی عبارت “ باشد که تعقّل کنید ” تأکید شده است:

“…و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و لا تقتلوا النّفس الّتی حرّم الله الاّ بالحقّ ذلکم وصّیکم به لعلّکم تعقلون“( 6:151) ( و دیگر به کارهای زشت (چه) آشکارو(چه) پنهان نزدیک نشوید و نفسی را که خدا حرام کرده نکشید مگر به حق (به حکم قانونی)، که خدا آن را به شما سفارش کرده باشد که تعقّل کنید.)

 

 از نظر قرآن عقل ورزیدن و حکمت داشتن به قدری مهم است که در بسیاری آیات، پیام الهی  با نقل قول مستقیم از کلمات حکیمانه ی خودِ بشر عنوان شده است؛ مانند:

“و لا تصعّر خدّک للنّاس و لا تمش فی الارض مرحاً انّ الله لا یحبّ کلّ مختال فخور”(31:18) “واقصد فی مشیک واغضض من صوتک انّ انکر الاصوات لصوت الحمیر”(31:19)( (لقمان خطاب به فرزندش میفرماید😦 هرگز با تکبّرو نخوت از مردم روی برمگردان و در زمین با غرور وتبختر گام بر مدارد که خداهر گز مردم متکبّر خودستا را دوست ندارد. و در رفتارت میانه روی داشته باش وسخن آرام بگو نه با فریاد بلند که بلندترین و زشت تریان صداها صدای خران است.)

 

مزیّتهای شفّاف سازی روابط جنسی:

 در پیشنهاد تبدیل زنا به زناشوئی پیام قرآن آنست که صداقت وشفافیّت جای دروغ ومخفی کاری را بگیرد.

 از جمله مزیّتهای شفّاف سازی روابط جنسی عبارت است از:

1- مشروط و متعاقب آن محدود شدن اینگونه روابط:

 در وضعیت مخفی کاری چون همسرِ رسمی از رابطه ی شوهرش با دیگر زنان بی اطّلاع است، مرد از نکوهش وی در این رابطه در امان می ماند. همین امر سبب میشود مرد گاه به یک، دو، سه یا چهار زن هم اکتفا نکند بلکه با زنان زیادی این رابطه ی مخفیانه را برقرار سازد؛ بی آنکه مسئولیت مالی و عاطفی این زنان و فرزندان حاصله را به عهده گیرد. در حالیکه شفّاف سازی از هر طرف برای مرد مسئولیتهائی چند گانه ایجاد میکند؛ مانند مسئولیت رعایت عدالت نسبت به همسر اول و ملحوظ نمودن رضایت او برای تجدید فراش، همچنین مسئولیت مالی و عاطفی نسبت به همه ی زنانی که با آنها رابطه دارد. همچنین مسئولیت اسکان و پوشاک و خوراک فرزندان حاصله.

 همین الزام به مسئولیت پذیری، مانند دستی نامرعی عمل میکند که خود به خود سبب جلوگیری از بسط اینگونه روابط می شود.

 

 نکته ی جالب توجّه آنکه، عدم تمایل به این شفّاف سازی فقط ازجانب مردان نیست بلکه گاه حتّی همسران رسمی این مردان نیز تمایل به پنهان کاری دارند. دراین مورد از جمله میتوان به بانوان سرشناسی اشاره کرد که خود و همسرانشان پستهای اجتماعی و سیاسی مهمّی داشته اند و تا وقتیکه رابطه ی همسر آنها با دیگر زنان در سطح عمومی افشا نشده آنها اظهار بی اطّلاعی کرده اند. درحقیقت خیلی از آنها ترجیح میدادند افتضاح همسرانشان هیچوقت افشا نمیشد. واگر احساس تحقیرشدگی به آنها دست داده نه به خاطر نفس وجود رابطه ی نامشروع همسرشان با زنان دیگر بلکه به خاطراطّلاع پیدا کردن عموم بوده است.

 اغلبِ این زنان از جمله افرادی هستند که حاضر نبوده اند وقت و انرژی و منابع مالی و غیر مالی خود را فدای ظواهر نمایند وبه جای اینکه مجذوب و مبهوت و معطوف به مسائلی مثل جراحی پلاستیک برای جوان و زیبا نگه داشتن خود باشند ترجیح داده اند روی رشد علمی و سیاسی وفعالیّتهای اجتماعی و حل مشکلات اجتماعی تمرکز بگیرند؛ لذا از این نظر قابل تحسین هستند. ولی درعین حال از این نظر قابل انتقادند که به خاطر واهمه از آسیب دیدن شأن خودشان، مخفی ماندن را به شفّاف سازی ترجیح داده اند. برهانهای زیر ثابت میکنند که این فعّالان اجتماعی برخلاف ادّعائی که در دفاع از حقوق زنان دارند عملاً به ضرر آنها کار کرده اند.

1- یک حُسن بارز قانونی وشفّاف شدن اینگونه روابط آنست که کمک به پیشگیری از پایمال شدن حقوق زنان میکند. در رابطه ی قانونی زناشوئی برخلاف رابطه ی غیرقانونی زنا، زن قادر خواهد بود از حقوق خود دفاع کند. قانونی شدن کمک میکند که اگر قصوری درمورد میزان، زمان پرداخت یا نحوه ی رفتار وجود داشته باشد ارائه کننده ی خدمات بتواند رسماً شکایتش را مطرح کرده ومقصّر را مورد پیگرد قانونی قرار دهد. درحالیکه اگر این رابطه ی جنسی در جامعه خلاف قانون شمرده شود، مانند هرکارغیر قانونی دیگری منفعت گیرنده امکان آن را دارد که از پرداخت اجرت به خدمات دهنده سرباز زند. و احتمال اینکه حق زن پایمال شده یا با زن بدرفتاری شود بالا میرود. در حالت غیرقانونی حتّی ممکن است زن در معرض خطرات جانی قرار بگیرد؛ کما اینکه هم در کشورهای پیشرفته وهم عقب مانده همواره زنان در معرض چنین خطراتی بوده اند.

 لذا عدم اقرار به اینکه در مورد برخی مردان و در برخی از شرایط زندگی، چنین رابطه ای بوجود آمده و در آینده نیز امکان پدید آمدنش وجود دارد، بی صداقتی با خود و جامعه است. این کار درحقیقت پاک کردن صورت مسئله به جای ارائه ی راه حل است. وعملاً به ضرر(اقصادی/عاطفی/امنیتی) زنانی که اینگونه خدمات را ارائه میکنند تمام شده و به نفع مردان دروغگو و بی صداقت خواهد بود.

 

2- اینگونه بانوان، با وجودیکه عملاً دریافته اند که یکی از عوامل موفقیّتشان تقسیم کردن بار مسئولیت همسر داری خود با دیگرزنان بوده ولی به خاطر شأن اجتماعی و خودخواهی شان به جای تابو شکنی به تابو پروری پرداخته اند. و مخفی کاری و لاپوشانی را به آگاه کردن دیگران از یکی از عوامل موفقیّتشان ترجیح داده اند.

به این ترتیب مشاهده میشود که کتمان و لاپوشانی این حقیقت مآلاًً خلاف ادّعائی است که این زنان فعّال اجتماعی در حمایت از حقوق زنان دارند. وعملشان، ادعایشان را نقض میکند.

 مثالهای دیگری از این دست که ظاهراً در ادّعای بهتر شدن شرایط مردم است ولی عملاً به ضرر آنها تمام میشود بسیارند مانند: تلاش در افزایش نرخ دستمزد کارگران که سبب انتقال صنعت به مناطقی با سطح دستمزد پائینتر میشود و مآلاً بیکاری را افزایش میدهد.

 مثال دیگر میتواند ادّعای مذهبیون مبنی برمذهبی کردن حکومت برای اصلاح جامعه باشد. درحالیکه از دیرباز در حکومتهای مذهبی مشاهده شده ومیشود، این دین نیست که جامعه را اخلاقی میکند بلکه این اخلاقیات فاسد یک عده دین فروش سودجو است که دین را ابزار توجیه اعمال خود میکنند و به این ترتیب دین را از دلها برده به بهانه ی دین بر سرها حاکم میشوند.

 

2- بهینه پارتو در چند همسری:

 “بهینه پارتو” در علم اقتصاد حاکی از بوجود آوردن شرایطیست که در آن از همان منابع ثابت قبلی طوری استفاده شود که سود یک فرد یا گروه افزایش یابد بی آنکه سود دیگران کاهش یابد. بهینه پارتو همچنین میتواند در پدیده ی اجتماعی تعدّد همسران (پلی گامی به صورت مقیّد و مشروط) مصداق یابد. بهینه پارتو وقتی در چند همسری رخ میدهد که سبب ارتقاء وضعیت یک زن شود بی آنکه وضعیت دیگران تنزّل پیدا کند.

 برای مطالعه ی پدیده ی بهینه پارتو در چندهمسری مشروط و مقیّد، وجود دو گروه از زنان لازم است.

 

جعبه ی اجورث منحنی های بی تفاوتی دو گروه را مقابل یکدیگر نشان میدهد. این دو گروه با چانه زنی با یکدیگر به نقطه ای از تعادل میرسند. این نقطه ی تعادل بسته به قراردادوتوافق طرفین میتواند برهر نقطه ای روی منحنی قرارداد قرار گیرد.

 

گروه  A: این گروه شامل زنان مزدوجی است که داوطلبانه ازبوجود آمدن این رابطه ی قانونی و آشکار، استقبال میکنند. منحنی بی تفاوتی این گروه در نمودار بالا با UA نشان داده شده است.

گروه B: این گروه شامل زنان مجردی است که این سیستم چند همسری را راه حلّی برای مشکلات مالی و احساسی خود و احتمالاً فرزندانشان تلقّی کرده و به آن علاقمندی نشان میدهند. منحنی بی تفاوتی ایشان در نمودار بالا با UB نشان داده شده است.

کالایx = منافع مادی و معنوی همسرداری

کالای y= منافع شریک کردن دیگری در مسئولیّتهای همسرداری

منحنی cc= منحنی قرارداد بین دو گروه A و Bدرمعامله ی دو کالای x وy

  وجود زنانی با مشخصّات گروه دوم، عجیب و غیر ممکن به نظر میرسد ولی در دنیای واقعی کم نیستند مانند:

 مثال یک: در کیس “جیسی دوگارد[3]” ملاحظه میشود که همسر رباینده، نانسی گاریدو در ربودن این دختر یازده ساله با شوهرش(فیلیپ گاریدو) همکاری کرده است. علّت آن بوده که این زن متوجه شده رابطه ی دوم همسرش میتواند وی را به محیط خانوادگی بچسباند و از اینکه وی هر روز به دنبال زنهای مختلف باشد جلوگیری کند. لذا میتوان نتیجه گرفت  که اگر این زن در اجتماعی زندگی میکرد که امکان چند همسری مشروط، محدود و قانونی وجود داشت آنگاه برای درمان روحی- روانی همسرش ویا پاسخ به تمایلات جنسی وی، هیچ گاه مرتکب آدم ربائی نمیشد بلکه از امکان قانونی چند همسری بهره می جست. به این ترتیب میتوانست درعین ارضاء شدن همسرش و سر وسامان گرفتن زن دیگری، خودش نیز به زندگی مشترک مسالمت آمیزی دست یافته به نقطه ی تعادلی برسد. این نقطه ی تعادل گرچه از لحاظ سطح مطلوبیت پائین ولی به هرحال برای چنین زنی نسبت به سطح مطلوبیّت صفر ترجیح دارد.

 لذا مشاهده میشود که در مواردی پلی گامی پتانسیل آن را دارد که حتّی جلوی جنایات را بگیرد و جامعه را امن تر سازد. کمااینکه دراین مثال فاجعه آمیز سه نسل از عواقب این ربایندگی به شدت آسیب دیده اند. مادر جیسی که میگوید هجده سال در جهنّمی بر روی زمین زندگی کرده. خود جیسی که هجده سال از جوانی و فرصتهایش را ازدست داده و دخترانش که نسبت به پدرشان علاقه پیدا کرده بودند و افشا شدن اینکه وی یک رباینده بوده برایشان فاجعه ایست که احتمالاً اثرات منفی بلند مدت بر شخصیت و روان و کلّ زندگیشان خواهد داشت.

 لذا تجربه نشان داده که (در صورت عدم سوء استفاده) تعدّد مشروط و مقیّد همسران در برخی موارد سبب کاهش مشکلات جامعه از جمله مشکلات عاطفی، اقتصادی، روانی و حتّی جنائی میشود و امنیت جامعه را بالاتر میبرد.

 

 مثال دو: خانمهائی هستند که از تمایلات همسرانشان نسبت به گسترش روابط جنسی اطّلاع دارند ولی در عین حال میدانند که اگر به ایشان سخت بگیرند آنها روابطشان را به صورت نامشروع و مخفیانه گسترش خواهند داد. لذا ترجیح میدهند که همسرشان رابطه ای محدود، مشروع ، سالم و آشکاری داشته باشد تا روابطی مخفی و نامشروع ونا محدود با افراد مجهول الهویه ای که میتوانند سبب سرایت بیماریهائی ازجمله مقاربتی نیز بشوند.

 مثال سه: کیس دیگر میتواند درمورد خانمهای مزدوجی باشد که نسبت به روابط همسرشان با دیگر زنان اطّلاع دارند ازاینرو علاقه ای به ادامه ی زندگی زناشوئی شان ندارند؛ ولی به دلایل اقتصادی، احساسی یا به خاطر فرزندانشان قادربه طلاق گرفتن نیستند. لذا تقسیم کردن زندگیشان با زن دیگری را بر از دست دادن کلّ زندگی مشترکشان ترجیح میدهند .

مثال چهار: زنانی که نسبت به پلی گامی از این نظر خوشبین هستند که آن را موجب رشد می دانند. عوامل این رشد عبارتنداز: فرصت زمانی و انگیزه ی رقابتی. 1- فرصتی که به خاطر محوّل کردن بخشی ازمسئولیّت همسرداری به دیگری برایشان ایجاد میشود. 2- انگیزه برای رشد که به خاطر احساس رقابت با دیگری ایجاد میشود.

 براین اساس، ایشان معتقدند که به کمک این دو عامل پلی گامی فرصتی برای زن ایجاد میکند تا بتواند توانائی نهفته ی خود را ازحالت  پتانسیل به بالفعل برساند و به رشد بیشتر و شکوفائی در زمینه های شخصیتی، شغلی و تحصیلی برسد.

 

3- تعدیل خصلت انحصار طلبی زنانه:

 آمار معنی داری از اقرار زنان، به این ادّعای برخی مردان مُهر صحّت میزند که اگر مرد ارتباطی جنسی فراتر از یک زن داشته باشد، جذّابیّتش برای زنان بیشتر خواهد بود. تحقیقات فیزیولوژیک نیزثابت میکند که ازلحاظ هورمونیک نیاز جنسی زنان کمتر از مردان است. به بیان دیگر خیلی زنان نسبت به مردی که منحصراً در اختیار دارند از جنبه ی سکس احساس خستگی کرده و از جنبه های دیگر زندگی احساسی از قدرت انحصاری به ایشان دست میدهد. که در صورت مساعد بودن شرایط منجر به بروز و تداوم رفتارهای آزاردهنده ای از سوی برخی زنان انحصار طلب نسبت به مرد زندگی شان میشود. حال آن که در این میان وجود یک رقیب برای زن از قدرت انحصاری وی و بهانه جوئیهایش میکاهد.

 

4- کاهش خطای رفتاری:

 موارد تجربی حاکی از آنست که ریشه ی خیلی خطاها و حتّی جنایات روابط نامشروع است. برای مثال زنی که همسر اول مردی را مانع رسیدن خود به وی دیده مرتکب خطاهائی جبران ناپذیر شده است. دامنه ی این خطاها از حذف فیزیکی خود تا تبانی برای حذف فیزیکی دیگران میتواند گستردگی داشته باشد. وحداقل تأثیرمنفی که اینگونه روابط دارند آن است که سبب پاشیدگی شالوده ی زندگی اولیه میشوند. و اوّلین قربانیان دراین معرکه فرزندان بی گناه خانواده هستند.

 در حالیکه چند همسری زمینه ی سازشی سازنده و توافقی موفق را در جمع کسانی که با هم تضادّ منافع دارند بوجود می آورد. واگرافراد مستأصل این راه حل را نیزدر سبد راه حلهای خود داشته باشند؛و (چه از نظر قانونی و چه از نظر احساسی) بتوانند آن را به بحث یا مشورت بگذارند آنگاه از مخفی کاری که خود منجر به خطاکاری یا حتّی تبانی در اعمالی خطرناک میشود، مصون خواهند ماند.

“…وتعاونوا علی البرّ والتّقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان…”(5:2)

“…و در نیکوکاری و تقوی به یکدیگر کمک کنید ونه درگناه و ستمکاری…”

 

5- روشن شدن تکلیف فرزندان ومتعاقب آن حمایت مالی و عاطفی از ایشان:

 در پروسه ی تبدیل زنا به زناشوئی همچنین تکلیف فرزندان حاصل از رابطه نیز روشن میشود. زیرا از یک سو زن میتواند در مورد فرزندان حاصله توقع مسئولیت پذیری داشته باشد و از سوی دیگر موظّف است در پی قطع رابطه ی زناشوئی اش با آن مرد، “عدّه” نگه دارد. یعنی پس از جدا شدن از وی، به مدّت سه ماه از رابطه ی جنسی اجتناب کند تا اگر نطفه ای در رحم داشت پدر فرزندش مشخص شود.

“و اللّائی یئسن من المحیض من  نسائکم ان ارتبتم فعدّتهنّ ثلاثة اشهر و اللّائی لم یحضن و اولات الاحمال اجلهنّ ان یضعن حملهنّ ومن یتّق الله یجعل له من امره یسرا(65:4)( و از زنان شما آنانکه از حیض نومیدند اگر باز شک و تردیددارید عدّه آنها سه ماه است و همینطور است برای زنانی که حیض ندیده اند. و زنان حامله عدّه شان را تا وقت زایمان است و هرکس خدا ترس و پرهیزکار باشد خدا کار او را آسان گرداند.)

 

 این امر همچنین سبب میشود به جای آنکه بار هزینه و مسئولیت نگه داری فرزند، تنها بر عهده ی مادر باشد، آن فرزند از پشتوانه ی مالی و عاطفی پدرش نیز برخوردار گردد. قرار گرفتن فرزند در نهاد خانواده نه تنها از نظرات اقتصادی و عاطفی به نفع کودک است، بلکه از این دو نظر به نفع جامعه نیز میباشد؛ زیرا باعث میگردد از شماره ی افراد بی خانمان کم شده، در اِزایش به تعداد افراد مولّد و سالم (از نظر روحی و جسمی) اضافه شود. به علاوه سبب کاهش بار هزینه ای دولت و بارمالیاتی مردم نیز میشود.

 

نتیجه ی کلّی:

 

تعدّد زوجات ممکن است به عنوان امتیاز نا حقّی تلقّی شود که جامعه به مردان هوسران میدهد. امّا آنچه عملاً دیده میشود آنست که این پدیده ی اجتماعی حداقل بهتر از پدیده های جانشین آن از جمله تن فروشیست. تحلیل هزینه – فایده نیز روشن میکند که منفعت این پدیده برای جامعه مآلاً بیش از مضرّاتش است. در قرآن تحلیل هزینه- فایده یکی از روشهای معقولیست که برای انتخاب راه و روش درست تر در زندگی پیشنهاد شده است. به عنوان مثال در مورد مصرف الکل میفرماید:

” یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للنّاس و اثمهما اکبر من نفعهما و …”(2:219)

(در باره ی شراب وقمار از توسؤال میکنند بگو در این دو عمل مضرّات (گناه) بزرگی است و منافعی هم دارند و لی زیان آنها از نفعشان بیشتر است…)

 

 غیر از تحلیل هزینه-فایده مسئله ی حیاتی تر رفع خطرات جانی، مالی و روحی از سر زنان مستأصل است. جانشین شدن ازدواج (موقّت یا دائمی) به جای تن فروشی، باعث میشود بسیاری از این خطرات از سر زنان جامعه رفع شوند.

 بنابراین میتوان نتیجه گرفت که قانونی شدن تعدّد زوجات میتواند به عنوان راه حلی برای برخی مشکلات جامعه مطرح شود ولی باید دقّت شود که جزئیات آن با توجّه به شرایط زمانی، مکانی و متناسب با شرایط هر جامعه ای، به صورتی مبسوط در قانون قید شوند تا جلوی سوء استفاده های احتمالی نیز گرفته شود.

 


[1] – “…و احلّ الله البیع و حرّم الرّبا …” (2:275) (خداوند خرید و فروش را حلال و ربا راحرام کرده است)

 

[2] – “درباره ی شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو دراین دوعمل گناه بزرگی است و منافعی هم برای مردمان در بر دارد ولی زیان آنها از نفعشان بیشتر است…”(2:219)

 

[3] – جیسی دوگارد درسال 1991در ایستگاه اتوبوس ربوده شد. در آنزمان وی یازده سال بیشتر نداشت. در مدت هجده سالی که او در اسارت بود از رباینده ی خود صاحب دودختر شد.

From → Uncategorized

Leave a Comment

Leave a comment